معنی (.iv &.tv): باتسمه بستن باتسمه نگاهداشتن، کشیدن (.n):تسمه، بند چرمی، فیش، تازیانهزنی، تسمه فلزی تیز کردن (تیغ)، باتسمه اویختن, معنی (پهذ &پفذ): باتسمه بستن باتسمه نگاهداشتن، کشیدن (پئ):تسمه، بند چرمی، فیش، تازیانهزنی، تسمه فلزی تیز کردن (تیغ)، باتسمه اویختن, معنی (,iv &,tv): fhski fsتj fhski j;اibاaتj، ladbj (,n):تski، fjb ]ckd، tda، تاxdاjixjd، تski tgxd تdx lcbj (تdy)، fhski اmdoتj, معنی اصطلاح (.iv &.tv): باتسمه بستن باتسمه نگاهداشتن، کشیدن (.n):تسمه، بند چرمی، فیش، تازیانهزنی، تسمه فلزی تیز کردن (تیغ)، باتسمه اویختن, معادل (.iv &.tv): باتسمه بستن باتسمه نگاهداشتن، کشیدن (.n):تسمه، بند چرمی، فیش، تازیانهزنی، تسمه فلزی تیز کردن (تیغ)، باتسمه اویختن, (.iv &.tv): باتسمه بستن باتسمه نگاهداشتن، کشیدن (.n):تسمه، بند چرمی، فیش، تازیانهزنی، تسمه فلزی تیز کردن (تیغ)، باتسمه اویختن چی میشه؟, (.iv &.tv): باتسمه بستن باتسمه نگاهداشتن، کشیدن (.n):تسمه، بند چرمی، فیش، تازیانهزنی، تسمه فلزی تیز کردن (تیغ)، باتسمه اویختن یعنی چی؟, (.iv &.tv): باتسمه بستن باتسمه نگاهداشتن، کشیدن (.n):تسمه، بند چرمی، فیش، تازیانهزنی، تسمه فلزی تیز کردن (تیغ)، باتسمه اویختن synonym, (.iv &.tv): باتسمه بستن باتسمه نگاهداشتن، کشیدن (.n):تسمه، بند چرمی، فیش، تازیانهزنی، تسمه فلزی تیز کردن (تیغ)، باتسمه اویختن definition,